13 آذر 1388 / 16 ذی الحجة 1430 / 4 دسامبر 2009
13 آذر 1388 / 16 ذی الحجة 1430 / 4 دسامبر 2009
13 آذر 1388 / 16 ذی الحجة 1430 / 4 دسامبر 2009 |
نخستين كنفرانس اسلامي فلسطين در تهران برگزارشد. اين كنفرانس با محور همبستگي جهاني با قيام انتفاضه و مقابله با هجرت يهوديان به فلسطين كارخود را آغازكرد. دركنفرانس يادشده مبارزان و انديشمندان مسلمان ايران و برخي ديگراز كشورها حضورداشتند. مباحث اصلي مورد بررسي دراين كنفرانس انتفاضه قيام مردم مسلمان فلسطين، انقلاب اسلامي و انقلاب فلسطين را شامل مي شد. |
مجلس شوراي ملي در سال 1289 ش تصويب كرد كه ايران براي اصلاح امور اقتصادي خود، مستشار مالي از آمريكا استخدام كند. در پي آن مورگان شوستر آمريكايي به مدت سه سال به عنوان خزانهداري كل كشور منصوب شد. اين عمل با مخالفت شديد روسيه تزار مواجه گرديد و پس از بهانههاي بسيار، به ايران هشدار داد كه اگر شوستر ازايران اخراج نشود، به ايران لشكركشي خواهد كرد. هنگامي كه مجلس در برابر اين اولتيماتوم مقاومت كرد، دولت روس، شمال ايران را اشغال كرد و تا قزوين پيش رفت. زماني كه روحانيون ايراني مقيم عتبات عاليات مقدسه عراق از جريان اولتيماتوم روسيه به ايران با خبر شدند، براي نجات ايران از ذلت و مبارزه با روسها تصميم گرفتند تحت رهبري آيتاللَّه آخوند خراساني و شيخ عبداللَّه مازندراني به ايران باز گردند. ولي آيتاللَّه آخوند خراساني كه قصد عزيمت به ايران را داشت، به طور كاملاً مشكوكي بر اثر يك بيماري ناگهاني وفات نمود و اين حركت، باز ماند. دولت ايران سرانجام به ناچار در برابر خشونت دولت روسيه تزاري تسليم شد و به خدمت مستشاران آمريكايي پايان داد. |
استاد محمدحسين مشايخ فريدني در سال 1291 ش در تهران به دنيا آمد. وي در محضر پدر، مقدمات علوم ديني را فرا گرفت و در كنار آن به تحصيل علوم جديد نيز پرداخت. سپس وارد مدرسه دارالفنون گرديد و نزد استاداني همچون حبيب يغمايي، جلالالدين همايي، احمد بهمنيار كرماني و علياكبر سياسي شاگردي كرد. وي در سال 1312 وارد دانشكده معقول و منقول شد و همزمان با دروس دانشگاهي، رشته ادبيات را دنبال نمود. استادان وي در دوره دكتراي ادبيات افرادي همچون ملكالشعراء بهار، بديعالزمان فروزانفر و فاضل توني بودند. دكتر فريدني بعدها در پاكستان، كرسي زبان فارسي در دانشگاه كراچي را تأسيس كرد و در دانشگاههاي پنجاب، پيشاور، حيدرآباد و... تدريس نمود. وي همچنين از دانشگاه لاهور، دكتراي افتخاري و مقام استادي را در رشته حقوق اخذ كرد. دبيري دبيرستانهاي تهران، سرپرستي اوقاف در قم، كاشان، ساوه، رايزني فرهنگي ايران در پاكستان، هند، عراق و عربستان و استادي دانشكده حقوق و علوم سياسي، بخشي از خدمات فرهنگي استاد مشايخ فريدني است. نواي شاعر فردا، گزيده اغاني و رسالهاي در شرح نظرات سياسي امام علي(ع) از جمله آثار اوست. وي همچنين در سالهاي آخر عمر با دايرةالمعارف تشيع و دانشنامه جهان اسلام همكاري داشت و عضو آكادمي عرب نيز بود. دكتر مشايخ فريدني در حالي در 78 سالگي بر اثر سكته قلبي درگذشت كه يك هيئت علمي بينالمللي را در يك كشتي مطالعاتي براي بررسي راه آبي جاده ابريشم در نزديكي بندر بمبئي، همراهي ميكرد. پيكر استاد در بهشت زهرا به خاك سپرده شد. |
آيتاللَّه سيدمرتضي موحد ابطحي در سال 1284 ش (1323 ق) در اصفهان به دنيا آمد. وي در نوجواني در محضر استاداني همچون جلالالدين همايي، ميرزا احمد شهيدي و سيدمحمد درچهاي به آموختن دروس سطح پرداخت و سپس در درس خارج آيات عظام سيدمحمد و سيدعلي نجف آبادي و محمد رضا مسجدشاهي حاضر شد. از آن پس در مدرسه صدر اصفهان به تدريس پرداخت. آيتاللَّه ابطحي از حضرات آيات شيخ آقا بزرگ تهراني، محدّث قمي و سيد شهاب الدين مرعشي نجفي اجازه اجتهاد داشت و از آيات عظام ديگر، اجازه امور حسبيه دريافت كرده بود. از آثارايشان ميتوان به ديوان اشعار، رسالههاي گوناگون در حديث، تاريخ، كلام و... اشاره كرد. سرانجام اين عالم رباني در نود سالگي درگذشت و به اجداد طاهرينش پيوست. |
بيمه از لحاظ حقوقي به معناي قرارداري ميان بيمه گر (شركت بيمه) و بيمه گذار (بيمه شونده) است كه بيمهگر تعهد ميكند تا در قبال دريافت مبلغي به نام حق بيمه، در صورت وارد شدن خسارات احتمالي معين به بيمهگذار، مبلغ مشخصي را به وي بپردازد. اما از نظر اجتماعي، بيمه يك پديده اجتماعي است كه به وحدت معنوي افراد يك يا چند جامعه كمك شاياني ميكند. بنابراين هرگاه فردي دچار صدمه يا حادثهاي شود كه تحملش از عهده وي خارج باشد، اعضاي ديگر جامعه هر يك به اندازه سهم و توان، خود را در جبران زيانهاي وارد شده به آن فرد، سهيم ميسازند. |
« ابن فُرات» محدث و قاضي حنفي مصري درگذشت. وي درسال 759هجري قمري درقاهره بدنيا آمد. او ضمن حفظ قرآن كريم اين كلام الهي، اَلعُمدَه و البدايَه دو متن مهم فقه حنفي را نيزبه حافظه خويش سپرد. ابن فرات ازدانش نحوي علمايي چون ابن هُشام بهره بسياربرد و شَرحُ الفيه زين العابدين عراقي را درعلم حديث ازخود نگارنده كتاب آموخت و سرانجام خود ازبزرگان اين علم شد. ابن فرات كه دراواخرقرن8 هجري قمري ازفقهاي برترمذاهب اربعه اهل سنت بشمارميرفت دراموراجتماعي نيزشركت داشت و مدتي عهده دارمنصب قضاوت بود. كتاب« نُخبَةُ الفَوائِد مِن عِقدِ القَلائِد» ازجمله آثاراوست كه تلخيص و شرح منظومه ابن وهبان درفقه حنفي است. |
ابوعبداللَّه محمد بن جياني منجم و رياضيدان مسلمان اندلسي در سال 379 ق در قرطبه از شهرهاي قديم اندلس در اسپانيا، متولد شد و تحصيلات ابتدايى خود را در زادگاهش به پايان رساند. سپس به قاهره در مصر رفت و مدتي در آن جا اقامت گزيد. جياني در نجوم و رياضيات از دانش بسياري بهرهمنده بود واز مدافعان سرسخت كتاب اصول اقليدس به شمار ميرفت. از جمله آثار جياني كه دربارهي نجوم به رشتهي تحرير درآمده است، ميتوان به كتابي در شرح مقالهي پنجم كتاب اصول اقليدس اشاره كرد. |
نخستين شمارهي روزنامهي اختر به مديريت آقامحمد طاهر تبريزي در استانبول منتشر شد، اختر، تنهاروزنامهي ايراني بود كه در آن زمان به سبك نوين در خارج از ايران چاپ و منتشر ميشد. در اين روزنامه، بسياري از رجال و بزرگان آن دوره، مقالاتي به چاپ ميرساندند. روزنامهي اختر در ايران، قفقاز، قلمرو عثماني، هندوستان و عراق از شهرت برخوردار بود. علاوه بر اينها، اين روزنامه در پيروزي نهضت تنباكو عليه استعمار انگليس و در روشنگري و آگاه كردن مردم ايران، نقش داشته است. |
براي نخستين بار و بطوررسمي واكسن حصبه براي پيشگيري اين بيماري درانسان مورد استفاده قرارگرفت. واكسن حصبه را دو تن از محققان فرانسوي كشف كردند و سپس «هاوكن» پزشك انگليسي نيزآن را كامل كرد و سرانجام دكتررايت استفاده ازاين واكسن را عمومي كرد. |
كشور ماداگاسكار با 587/041 كيلومتر مربع مساحت، يكي از بزرگترين جزاير جهان است كه در سواحل جنوب شرقي افريقا و در اقيانوس هند واقع شده است. اين منطقه از دو هزار سال پيش مسكوني بود. ماداگاسكار در قرون اول بعد از ميلاد، محل تردد برخي بازرگانان بود كه شهرها و بنادري نيز در آنجا بنا نمودند. در 4 دسامبر 1500م پاي استعمارگران پرتغالي به اين منطقه باز شد. آنها به دنبال طلا، ادويه و عاج، آمده بودند اما چون از يافتن آن نااميد شدند، اين جزيره را به حال خود رها كردند. در نتيجه، ساير اروپائيان، جايگزين پرتغاليها شدند. اين سرزمين به واسطه موقعيت خاص جغرافيايى خود در مجاورت سواحل شرقي افريقا، از قرن شانزدهم به بعد صحنه رقابت استعمارگران انگليسي و پرتغالي و فرانسوي بود. در نهايتْ استعمارگران فرانسوي در اواخر قرن نوزدهم بر آن مسلط شدند و ماداگاسكار در سال 1885م تحتالحمايه فرانسه و در سال 1896م مستعمره فرانسه شناخته شد. پس از پايان جنگ جهاني دوم و در سال 1960م فرانسه استقلال ماداگاسكار را به رسميت شناخت. (ر.ك: 26 ژوئن) |
توماس هابْزْ، فيلسوف معروف انگليسي در پنجم آوريل 1588م در اين كشور به دنيا آمد. وي از نوجواني به نگارش كتاب پرداخت و پس از آن براي ادامه تحصيلات خود وارد آكسفورد شد. هابز از آن پس با مطالعات فلسفي خود، از ماكياولي، فيلسوف ايتاليايى تاثير پذيرفت و به نشر افكار خود پرداخت. فلسفه هابز از علاقه و رغبت او به حوادث و امور عالم سرچشمه ميگرفت. وي فيلسوفي بود به حد افراطْ مادي. از ديدگاه او، اجتماع همانند يك ماشين است كه تنها قدرتِ فرمانروا ميتواند آن را به كار اندازد. هابز ميگفت: براي فرار از نابساماني جوامع، آدميان دور هم جمع ميشوند و جوامعي را كه ترجيحاً تحت اداره يك قدرت قانوني مركزي است، تشكيل ميدهند. غرض از اين اجتماع آن است كه از بروز جنگ ميان افراد جلوگيري شود. هابز تاكيد ميكند كه پيمان و قراردادي كه ميان افراد يك جامعه بسته ميشود به وسيله يك تن بهتر به اجرا در ميآيد. به عقيده او هر جا تفرقه قدرت هست، آشوب و اغتشاش نيز وجود دارد. بنابراين، پيمان بسته ميشود كه افراد جامعه از پيشوايان خود اطاعت كنند. در حقيقت، افراد به يك نوع انقياد اختياري براي تمام عمر گردن مينهند و اين قرارداد با شمشير به اجرا گذاشته ميشود، زيرا قراردادي كه زور و شمشير از آن حمايت نكند، حرفي بيش نيست. هابز ميگويد: قدرت شاه بايد نامحدود باشد. وي بايد همه افكار را سانسور كند. به همه اديان نظم دهد، هر تدبيري را به دقت بسنجد و هر طغياني را فرونشاند. بايد قوانين مربوط به مالكيت را تهيه و تنظيم كند، زيرا همه املاك، در تحليل واپسين به شاه تعلق ميگيرد. هابز ميگويد: خيلي آسان ميتوان مردم را معتقد ساخت كه اطاعت از پادشاه، وظيفهاي الهي است، زيرا ذهن آدمي راغب و فريفته عقايد ديني است. ميتوان در كليسا، خطابهها و موعظههاي خاصي، و در مدارس، درسهاي مخصوصي قرار داد و به وسيله ضرورتْ، اطاعت از پادشاه را در اذهان مردم فرو كرد. همچنين هابز معتقد بود كه زندگي افراد جامعه به تمامي در يد قدرت پادشاه است و هرگونه ابراز نارضايتي از كار حاكم، حتي اگر به جا باشد، بايد به سختي سركوب شود. بدين ترتيب، چون هابز سلاطين را خداوندانِ روي زمين ميدانست، به نوعي سلطنت استبدادي گرايش پيدا كرد و از خصوصيات پادشاه آن ميدانست كه احتياجي به حفظ قول و عمل به آن ندارد. انديشههاي هابز را ميتوان بدين ترتيب برشمرد: حاكم، اقتدار نامحدود دارد و هرگونه نافرماني از اتباع جامعه، غيرقابل قبول و غيرعادلانه است؛ طبيعت اصلي همه آدميان يكسان است و همه، تبهكار و درنده خو هستند. در حكومت استبدادي مورد نظر هابز، از سازمانهاي سياسي يا بحثهاي مشاجرهآميز خبري نيست و همه اقشار جامعه، به مثابه نوكران و خدمتگزاران شاه و عامل و مفسّر نيات و اراده او هستند. پس از اين مباحث، هابز فلسفه خود را اختتام ميبخشد و اظهار اميدواري ميكند كه شاهان، حكمت وي را مدنظر قرار دهند و به استبداد بپردازند. هابز، انسان را تحت تربيت غريزه ميدانست ولي به هنگام شكلگيري قدرت، وي فرد محاسبهگري خواهد بود كه اين نظر هابز مورد نقد منتقدان قرار گرفته است. هابز نظرات خود را در كتابهايى چون علم سياست، فلسفه درباره حكومت و قدرت يك دولت مطرح ساخته است. هابز توقع داشت كه وفاداري و خدمت او را به پادشاهان، با برقراري مستمري كافي، پاداش دهند. پادشاه وقت نيز چنين كرد و يكصد ليره در سال براي او اختصاص داد. اما خودِ هابز گفته بود كه پادشاه احتياجي به حفظ قول خود ندارد، از اين رو، پادشاه انگلستان نيز هرگز به قول خود عمل نكرد و مستمري هابز هرگز به او نرسيد. توماس هابز سرانجام در 4 دسامبر 1679م در 91 سالگي درگذشت. |
گوتْهولْدْ اِفْرائيم لِسينْگْ، نويسنده، منتقد و مورخ آلماني در 30 ژوئن 1729م در منطقه ساكْسْ آلمان به دنيا آمد. وي در هفده سالگي براي تحصيل در رشته الهيات، زبانشناسي و علوم طبيعي وارد دانشگاه لايْپْزيك شد اما پس از چندي آن را رها كرد و پس از گرايش به تئاتر، كوشيد كه مانند نويسندهاي مستقل، زندگي كند. اما براي امرار معاش ناچار گشت به مشاغل كوچك تن در دهد. لِسينْگْ در 19 سالگي اولين كمدي خود را بر روي صحنه برد و سپس به روزنامهنگاري و نقد پرداخت. آغاز نويسندگي لسينگ در حالي بود كه ادبيات زمان تحت تأثير دو عامل قوي قرار داشت؛ از طرفي نفوذ آثار نمايشي فرانسه و از طرف ديگر نفوذ تئاتر انگلستان. لسينگ در چنين وضعي به ميدان مبارزه قدم نهاد، به جستجوي حقيقت شتافت، خستگيناپذير به تجزيه و تحليل امور پرداخت و فعاليت خود را از راه تئاتر و نقد هنري و روزنامهنگاري ادامه داد و امكان آن را يافت كه با شيوه خاص و بيان فصيح و بليغ، به تنوير افكار و احساس هم ميهنان خود بپردازد. درهمين راستا در 24 سالگي اولين اشعار خود، به نام هجويات را سرود و با كلامي موجز وطنزآميز، تصويري گويا و هوشمندانه از جامعه آلماني در قرن هجدهم پيش چشم گذارد. وي در سالهاي بعد با انتشار آثاري از قبيل تراژدي خانم سارا سمپسون و مجموعه تمثيلها و اثر بزرگ خود به نام لائوكوئون، به شهرت فراواني دست يافت. لسينگ در لائوكوئون ادراك تازهاي از اصول زيبايىشناسي و هنر خاص ملي عرضه داشته و در آن، هدف خود را، تعيين حدود ارتباط ميان نقاشي و شعر عنوان كرده است. در اين اثر، جز مفاهيم و مطالب پرارزش، بايد شيوه خاص بيان و صراحت و دقت و هماهنگي آن را نيز در نظرگرفت كه در نثر آلماني بيسابقه بود و بر ادباي پس از آن، تأثير فراواني نهاد. آخرين سالهاي زندگي لسينگ، از نظر فعاليت در خلق آثار تحقيقي، از برجستهترين سالهاي زندگي وي به شمار ميآيد. وي در اين دوره، نمايشنامه منظوم ناتان خردمند، نوشتههايى از نويسندهاي مجهول و تربيت نوع بشر را انتشار داد. اثر اخير، متفكرانهترين اثر لسينگ است كه در آن، انديشههاي مذهبي او به صورتي فشرده و موجز، در صد بند و عبارت با نظمي منطقي و پيوسته بيان شده و تحول مذهبي بشر در خلال انقلابهاي پي در پي ترسيم گشته است، تحولي كه بشر را به سوي كمال معنوي ميكشاند. از نظر لسينگ، كشف و الهام در مذهب براي نوع بشر، همان حالت را دارد كه تربيت براي فرد. تربيت و كشف و الهام، مشابه يكديگر است. منتها تربيت به پرورش فكري فرد ارتباط مييابد و كشف و الهام به پرورش تاريخي ملتها كه بر اثر تحولات و انقلابها پديد ميآيد. لسينگ با مطرح كردن اين موضوع، به دنياي ماوراءالطبيعه دست مييابد و از حدود انديشههاي عصر فراتر ميرود. وي از طرفداري از قوانين خشك و تغييرناپذير كليسا خودداري ميكرد و اعتقاد داشت كه هر كس حق دارد درباره مسائل مذهبي آزادانه اظهارنظر كند. لِسينْگْ هدف بزرگ خود را، جستجوي واقعي حقيقت، بدون در نظر گرفتن نتايج و عواقب آن عنوان ميكرد و بر اين عقيده بود كه انسان بايد صرفاً به خاطر آن كه كارِ نيك كردن، پسنديده است كار نيك كند، نه به اميد پاداش يا بيم از مجازات. لسينگ در جستجوي خود به دنبال اين حقيقت، نه تنها اخلاق و رفتار، بلكه ذوق آدمي را نيز مورد بررسي قرار داد و كوشيد تا داوريهاي درستي در باب ادبيات، هنر، سياست و موازين اجتماعي زمان خود ابراز دارد. لسينگ از برجستهترين و درخشانترين منتقدان ادبي سراسر قرن خود به شمار ميرفت، آزادي بخش تئاتر آلمان، خوانده شد و در اين راه تلاش مداوم و قاطعي به كار برد. گوتهولد افرائيم لسينگ سرانجام در چهارم دسامبر 1781م در پنجاه و دو سالگي درگذشت. |
هنگامي كه انگلستان در سال 1856م درگير جنگ كريمه در اروپا بود، ناصرالدين شاه قاجار، به تحريك و تشويق روسها كه در جنگ كريمه با انگليسيها درگير شده بودند به هرات لشكركشي كرد و با استفاده از گرفتاري انگليس در جنگ كريمه، هرات را در اول نوامبر 1856م به تصرف خود در آورد. دولت انگليس در همين روز به ايران اعلان جنگ داد. بلافاصله هشت كشتي جنگي انگليس با تعدادي كشتيهاي بخاري و بادي به حركت در آمده و در چهارم دسامبر همان سال، بنادر و جزاير ايران در خليج فارس را مورد حمله قرار دادند. در نتيجه تا پايان سال، جزيره خارك و بندر بوشهر به تصرف نيروهاي انگليسي در آمد و در ژانويه سال 1857م، سربازان انگليسي و هندي با پيشروي در داخل خاك ايران، تا ناحيه كرمان پيش رفتند. در همين احوال، قواي انگليس در حوالي خرمشهر پياده شدند و كشتيهاي جنگي آنان، اهواز را به تصرف خود در آوردند. ناصرالدين شاه كه از عاقبت كار بيمناك شده بود، با اعزام نمايندهاي به پاريس، خواستار ميانجيگري فرانسه در اين زمينه گرديد. در نتيجه قراردادي در چهارم مارس 1857م منعقد شد كه به موجب آن، دولت ايران تعهد داد كه در برابر خروج نيروهاي انگليس، از ايران، بيدرنگ هرات را تخليه و از هرگونه ادعاي حاكميت و سلطنت بر افغانستان صرف نظر نمايد و ثانياً بندرعباس و چاه بهار را در ازاء مبلغ ناچيزي اجاره، به واليِ مسقَط در كشور عُمان واگذار كند. بند دوم، موضوعي بود كه به هيچ وجه ارتباطي به اختلافات ايران و انگليس نداشت. با اين حال دولت هراسان ايران، بلافاصله اين قرارداد ننگين را پذيرفت و ناصرالدين شاه بدون اخذ هيچ نتيجهاي، با سرافكندگي، دستور عقبنشيني نيروهاي ايران از افغانستان را صادر كرد. از اين زمان بود كه ايران، به كلي از افغانستان جدا شد و افغانستان تحت الحمايه انگلستان قرار گرفت. |
والْتْ ويتمن، اديب معروف امريكايى در سيزدهم مه 1819م در نزديكي نيويورك به دنيا آمد. وي مدت كوتاهي به تحصيل پرداخت و از آن پس به امرار معاش مشغول شد تا اينكه با اشتغال در چاپخانه و سپس در يك روزنامه، به سردبيري آن دست يافت. در اين دوره، ويتمن، مقالههاي بسيار در موضوعهاي ميهني و آزاديخواهي در روزنامههاي طرفدار دموكراسي منتشر كرد و اشعاري متوسط در قالب شعر رايج و داستان انتشار داد. ويتمن در سالهاي بعد با سفر به ايالات غربي و جنوبي امريكا و روي آوردن به مطالعات عميق، از انديشهها و احساسهاي گوناگون براي خلق اولين ديوان خود مايه گرفت كه با نام برگهاي علف منتشر شد. اين مجموعه كه بزرگترين مجموعه اشعار او و يكي از شاهكارهاي ادبي امريكاست، با دوازده شعر و ديباچهاي انتقادي، از ظهور شاعري خبر ميداد كه قصد داشت پيامآور دموكراسي و شاعر توده مردم باشد. اين اثر، جنجال فراواني را به پا كرد و بسياري از مردم و منتقدان، آن را منافي اخلاق خواندند. ويتمن در اين اثر، شعر را از مرتبه بلند هنري فرود آورد و برخلاف رسم جاري، آن را به زندگي پيوند داد، به ويژه به زندگي توده مردم. عشق به زندگي و دوستي بشر، مقدس شمردن نفس، زيبايى مرگ، تساوي همه مردم و جاودانگي روح، موضوعهاي اصلي شعر ويتمن است. در نظر ويتمن، عشق، رشتهاي است كه مردم جهان را به يكديگر پيوند ميزند و به اشخاص و اشياء جان ميبخشد. روح و جسم در دنياي ويتمن از يكديگر جدا نيست و روح در نظر او نبايد در درجهاي بالاتر از تن قرار گيرد. زيبايى روح در اشعار ويتمن، همچون زيبايى تن ستوده ميشود و همين ستايش است كه اشعار او را شهواني و برخلاف عفت و اخلاق معرفي كرده است. ويتمن در عالم سياست، شاعري ميهنپرست و طرفدار دموكراسي است و آرزوي زماني را دارد كه خورشيد دوستي و يكدلي بر همه سرزمينها بتابد. او در شعر، همه نوع كلمه را وارد ميكند؛ كلمههاي عاميانه، عبارتهاي جغرافيايى، حرفهاي و روزنامهاي. وي در اشعار خود، تابع هيچ قيد و شرط شاعرانه در سرودن آنها نشده كه اين امر، پيش درآمدي بر شعرهاي نو به شمار ميرود. اما اين شيوه غريب و نامأنوس كلام و پا نهادن شاعر بر وزن و قافيه و قواعد شعري رايج، در نظر ادبيات قرن نوزدهم، همان قدر زننده آمد كه بيپروايى در موضوع. با اين حال و با همه تحقيرها و بياعتنايىها كه در زمان زندگي ويتمن درباره شعر او صورت گرفت، اشعار وي طرفداران بسيار و پيروان فراوان يافت. حتي خوانندگاني كه شخصيت و فكر و روح او را انكار ميكردند، به تدريج او را شاعري بزرگ يافتند. در حقيقت، اشعار ويتمن، پرشور و آميخته با ستايش صفات خوب انساني، پرستش آزادي و تقواي بشر است. والت ويتمن در اينباره ميگفت: من شخصيت مطلق بشري را ميستايم كه ساده و بيتكلف و از همه چيزهاي ديگر جداست. ويتمن در بيست سال آخر عمر بر اثر دو بار سكته، قسمتي از بدنش دچار فلج شد، با اين حال از كار كناره نگرفت و آثار متعددي را به نگارش درآورد. زندگي نامه شخصي و آثار منظوم و منثور والت ويتمن در ده جلد از جمله آثار مهم اوست. اشعار ويتمن در انگلستان مورد تقدير و تحسين ادباي بزرگ زمان قرار گرفت و نفوذش بر بسياري از شاعران امريكايي قرن بيستم، قاطع بود، نفوذي كه در اروپا، به ويژه در روسيه نيز مشاهده شد. والت ويتمن سرانجام در چهارم دسامبر 1892م در 73 سالگي بر اثر بيماري فلج و سل درگذشت. |
در چهارم دسامبر 1899م، براي اولين بار واكسن حصبه به منظور پيشگيري از اين بيماري در انسان، مورد استفاده قرار گرفت. واكسنِ حصبه، ابتدا توسط دو محقق فرانسوي كشف شد و سپس "هاوتن" پزشك انگليسي آن را كامل نمود و سرانجام يك محقق ديگر استفاده از اين واكسن را براي عموم مردم ميسر ساخت. |
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}